حد خیال

به نام خدا

 حد خیال

 

در شعر کودک می توان از آرایه های ادبی بهره برد

آرایه های ادبی اگر قابل فهم برای کودکان باشد شعر را جذاب تر می کند

بارزترین آرایه های ادبی تشبیه و استعاره اند

نکته خیلی مهم این است که هنگام استفاده از تشبیه و استعاره مطمئن باشیم

که آیا این دو را کودک درک می کند یا نه ؟

اگر درک نکرد این آرایه ها به جای آن که شعر را بیارایند و زییاتر کنند

از ارزش شعر می کاهند و به گیج شدن کودک کمک می کنند! 

 

استاد کیانوش در کتاب « شعر کودک در ایران » مطلبی را از قول « می هیل آربوتنات » نویسنده و منتقد معروف ادبیات کودک نقل کرده است

آربوتنات می گوید : صنایع بدیعی در شعر ، کودک را گیج می کند

مثلا اگر در شعر بگوییم شیرِ تندر غرید

کودکان ممکن است تصور کنند که شیر جنگل سرش را بالا گرفت و برای تندر غرش کرد

یا اگر در شعرمان ستارگان را به گل های مروارید تشبیه کنیم

کودکان ممکن است تصور کنند که در آسمان هم گل های مروارید می روید

 

 

 

هنر نمای با فعل مرکب

یا لطیف

 

هنر نمایی شاعرانه با فعل مرکب

 

استاد محمود کیانوش شعری دارد به نام پرواز

او انصافا در این شعر زیبا با دوفعل مرکبِ ( باز کردن و پرواز کردن) هنرنمایی کرده است

چهار چهارپاره گفته و در هر کدام این دو فعل را به کار برده است

در نگاه اول شاید تکرار به نظر برسد

ولی با نگاه عمیق تر هنر نمایی او معلوم می شود

:

گفتم کبوترجان بیا

این بال‌ها را باز کن

در آسمان نیلگون
پرواز کن، پرواز کن

 

تا دست را بر هم زدم
او بال‌ها را باز کرد

در آسمان نیلگون
شاد و سبک پرواز کرد

 

از جلوه‌ی پرواز او
گویی دل من باز شد

همراه او چشمان من
در گردش و پرواز شد

 

پرواز شادی‌بخش او
شادی به جانم باز داد

جان مرا در آسمان
همراه خود پرواز داد

 

قافیه غنی قافیه فقیر

بسم الله الرحمن الرحیم

قافیه های غنی و فقیر

استاد محمود کیانوش درکتاب « شعر کودک در ایران » که از اولین کتاب های نظری در حوزه ادبیات کودک است در باره قافیه در شعر کودک بحث جالب و جذابی دارد

به نظر او قافیه هایی که در شعر کودک به کار می روند به دو دسته تقسیم می شوند  :

یک – قافیه های فقیر

دو – قافیه های غنی

فقیرترین قافیه ها، قافیه های یک هجایی با مصوت کوتاه هستند مانند : زَد ، بَد ، سَد و ....

اگر کلمه ی یک هجایی مصوت بلند داشته باشد از فقر قافیه کاسته می شود اگر چه هنوز فقیر است مانند زاد و داد و باد و ...

در کلمه های سه هجایی و بالاتر قافیه ها غنی اند مخصوصا اگر با مصوت بلند همراه باشند مانند روزگار و آموزگار

یکی از راه های رهایی از قافیه های فقیر – در جایی که ناچار از کاربرد آن ها هستیم – این است که قافیه را با ردیف همراه کنیم

شاعران بلند پایه مانند حافظ و سعدی و مولوی همین کار را کرده اند

خود کیانوش شعری دارد که برای رهایی از کاربرد قافیه فقیر از ردیف « شُد » بهره برده است

از کوه های پر برف            باد بهار پا شد

بر اسب ابر هِی زد             کالسکه ی هوا شد

شعر کودک و الهام از شاعران معاصر

 

از شعر شاعران بزرگ می توان الهام گرفت برای سرودن شعر کودک

دکتر ناتل خانلری شعری دارد در قالب پنج پاره با عنوان ماه در مرداب

اولین بیت شعر این است

آب آرام و آسمان آرام

دل زغم فارغ و روان پدرام

 

آقای رحماندوست با الهام از این شعر این شعر زیبا را سروده است

آب آبی و آسمان آبی است

موج دریای بیکران آبی است

 

آبی آرامش است، خوشحالی است

بال بال پرندگان آبی است

 

در زمستان سرد و بارش برف

رنگِ احساس این و آن آبی است

 

خنده آبی است، دوستی آبی است

دلِ پر مهرِ مهربان آبی است

 

غم، سیاه است و سرد و طولانی

غمِ کوتاهِ کودکان آبی است

 

شعر، یعنی خیالِ آبی رنگ

پیچ و خمهای داستان آبی است

 

آخرین حرفِ آبی‎‎ام این است:

بهترین رنگ این جهان آبی است!

داستانگونگی شعر

داستانگونگی شعر

 

گاهی شعر کودک ساختار داستانی ندارد

و گاهی ساختار داستانی دارد و داستانگون است

بعضی از کارشناسان شعر کودک معتقدند که زمانی کودک با شعر ویژه ی خود، ارتباط برقرار می کند

که شعر دارای سیر داستانی باشد.

حتی در حفظ کردن شعر توسط کودکان،داستانگونگی شاید تنها عامل مهمی باشد که موجب می شود، کودکان راحت تر و سریع تر به حفظ کردن اشعار کودکانه بپردازند

و شعرهایی در ذهن و زبان کودکان، همواره جاری است که دارای ساختار داستانی یا داستان وارگی باشد

یکی از بهترین نمونه های شعرهای داستانگون شعر « شیرین تر از پرواز »،

اثر استاد قدمعلی سرامی است .

این شعر داستانگون ، ماجرای تولد یک جوجه را بازگو می کند

و خیلی جذاب از ابتدای تولد جوجه شروع می کند

و ماجراهای دیگر را به تدریج مطرح می کند

این شعر در کتابی با همین نام از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است

شعر سپید برای کودک

شعر سپید برای کودک 

بیشتر شعرهایی که برای کودکان سروده شده و می شود در قالب مثنوی ، چارپاره ، قطعه و شعر نیمایی طبقه بندی می شوند

شاید شنیدن عبارتِ «شعر سپید برای کودک » برای خیلی ها مخصوصا کسانی که حوزه کاری شان ادبیات کودک نیست تازگی داشته باشد

جناب آقای علی اصغرسید آبادی دست به ابتکاری زده است و شعر سپید را هم به قالب های رایج شعر کودک اضافه کرده است و کتاب «بادکنک به شرط چاقو» ی ایشان که برای کودکان گروه سنی «ب» توسط نشر افق منتشر شده است از همین باب است

البته اگر از این زاویه نگاه کنیم که این کار نوعی ابتکار و تلاش برای نوآوری در شعر کودک است کاری ارزشمند است زیرا شعر کودک چند دهه است که در چارچوب چارپاره بیش از حد گیر کرده است!

ولی اگر از زاویه ای دیگربه این نوع شعرها نگاه کنیم

از آن جا که ریتم و موسیقی و قافیه و ردیف از ارکان شعر کودک به شمار می روند

و نقش ستون فقرات را برای شعر کودک بازی می کنند

و راز ماندگاری و پایداری شعر کودک اند ،

احتمال کمی می رود که شعر سپید بتواند در دنیای کودکان به عنوان شعر ، نقشی شیرین و دلنشین  ایفا کند

مگر این که نام دیگری غیر از شعر برایش انتخاب کنیم

ضمن تقدیر از تلاش و ابتکار ایشان یکی از شعرهای این کتاب را با هم می خوانیم

 «ای برف خوب

ای برف زیبا

بیا

بیا

بیا

آن قدر بیا

که فقط مدرسه ها تعطیل شود

نه سینماها

نه پارک ها

نه رستوران ها »

آیین رونمایی

مجموعه کتاب «خداشناسی خردسالان»  رونمایی شد.

 

به گزارش ایسنا این مراسم همزمان با برگزاری نمایشگاه دوسالانه «کارنامه تصویرسازی گنجشک‌های جمکران» توسط انتشارات کتاب جمکران در نگارستان اشراق شهر قم برگزار شد.

در این مراسم حجت‌الاسلام و المسلمین اخوی، روانشناس کودک و کارشناس مذهبی طی سخنانی با اشاره به ضرورت تولید بیش از پیش کارهای داستانی ویژه کودکان وخردسالان در زمینه خداشناسی، اظهار کرد: از منظر روانشناسی آنچه در کودکی در زمینه خداشناسی و ارتباط کودک با ذات احدیت اهمیت دارد، ایجاد احساس علاقه نسبت به خداوند متعال است. همچنین زبان ساده یکی از مهمترین مؤلفه‌های کتاب مناسب برای خردسالان است که خوشبختانه نویسنده به هر دو مسئله اشراف داشته است.

 در بخش دیگری از این مراسم  سیدمحمد مهاجرانی نویسنده مجموعه درباره ویژگی‌های کتاب کودکان و این مجموعه گفت: طبق پژوهش‌های انجام شده، ذهن انسان‌ها و بویژه کودکان در محدوده دایره لغاتی که کسب می‌کنند به تأمل و تفکر می پردازد که این امر اهمیت دوچندان کتابخوانی برای کودکان را اثبات می‌کند.

او افزود همان طور که مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند توحید سنگ بنای اخلاق است و اگر انسان از کودکی با خدا انس داشته باشد به راحتی به سوی اخلاق سوق پیدا می کند بنابراین هر قدر ما تلاش کنیم که کودکانمان را با خدا بیشتر پیوند دهیم کارمان راحت تر است

و در این مجموعه هدف من همین بوده است که کودکان با نگاهی به دور و بر خویش آیات و نشانه های خدا را ببیند و با خدا بیشتر مانوس شوند

 مجموعه کتاب «خداشناسی خردسالان» متشکل از ۱۵ جلد کتاب «قلب‌های مهربان»، «فکر و هوش»، «دنیای رنگارنگ»، «صداها» و... با موضوع خداشناسی ویژه کودکان و خردسالان توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده که علاقه‌مندان می‌توانند آن را از فروشگاه‌های معتبر و یا سایت http://ketabejamkaran.ir تهیه کنند.

 

کانال تلگرامی سید محمد مهاجرانی

به نام خدای مهربان 

کانال تلگرام 

برای اجابت دعوت دوستان و برای معرفی آثار این کانال ایجاد شد به امید حق 

http://t.me/mohajeranikoodak

 

 

خدا حافظی در اوج

                                                         یا سرور العارفین

                                                  خدا حافظی در اوج

(دلنوشته ای برای پدر گرامی ام سید آقانور مهاجرانی)

پدرم که در تمام عمرِ بلند خویش ، جز خدا به چیزی دل نبست ، در اوج خداحافظی کرد و رفت.

یک عمر، دست های پینه بسته اش را در قنوت و دعا و نافله شب بالا گرفت و در خلوتِ شب اشک ریخت.

سالیان سال در پیش چشمانِ ستارگانِ سحر از نردبان چوبی بلندی که گوشه ی حیاطمان بود بالا رفت و بر بلندای بام کاهگلی مان ایستاد و با لب هایی معطّر از رایحه ی نافله و نیایش ، اذان داد و عطر توحید را منتشر کرد.

با سیره و سیمای تماشایی اش خیلی آسان ثابت کرد که می توان قریب یک قرن بدون کبر و کینه و حرص و حسد و خودنمایی و خودستایی در خانه ای کوچک و کاهگلی زندگی کرد و روز به روز بالاتر رفت.

مثل روز برایش روشن بود که دنیا هر قدر هم دیدنی و دل انگیز باشد در برابر اقیانوس جمال و جلال الهی ، قطره ای بیش نیست.

و مثل آسمانِ اردیبهشت ، برایش آشکار بود که دنیا بسیار شتابنده تر از آن چه خیال می کنیم می  گذرد و این لحظه های زودگذر و تکرار نشدنی را نباید آسان از دست داد.

بارها با لهجه ی ساده و صمیمی اش به ما گفت : « جز خدا ، همه چیز هیچ است »

برنامه ای جامع و جالب و به بلندای عمر ، برای بندگی خویش طرح کرده بود. برنامه ای سرشار از عطرعبودیت و عبادت

و  شب و روز با نظمی تماشایی در حال اجرای بند بند برنامه اش بود. 

رایحه ی بهار بندگی آن قدر روح و جانش را پُر کرده بود که هیچ خزانی هر چند سخت و سرکش نتوانست به لطافت آن لطمه ای بزند.

یک روز که با هم به مزار شهدا رفته بودیم با انگشت اشاره کرد به زمینی و لبخند زنان گفت : این هم قبرِ من!

تبسّم شگفت انگیز و رازآمیزش در حین نگاه به قبر ، مثل تبسّم سلطانی بود که به قصرش می نگرد!

آخرین شب و روز زندگی اش ، تماشایی ترین شب و روز عمر او بود :

او در اراک مشغول نماز شب بود و من در قم او را در عالم خواب دیدم که با چهره آی آرام و خندان قبری را به من نشان می داد

ساعاتی بعد ، مثل همیشه ، صبح زود صبحانه اش را می خورَد. از خانه بیرون می رود و خرید می کند

هنگام بازگشت ، به بوستان ارغوان می رود و به دوستانش سری می زند

به کمیته امداد می رود و برای جشن نیکوکاری 35 هزار تومان کمک می کند

و بعد به دیدار خواهرش ( عمه عزیزم که بیش از پنجاه سال است همسایه ی دیوار به دیوار ماست ) می رود

و سخنان مهربانانه و نصیحت آمیز به او می زند

و به گفته عمّه ام  ، بعد از خداحافظی و حرکت در حیاط سه بار سرش را برمی گرداند و او را نگاه می کند

و بعد به خانه می آید و به آسمان و ساعت نگاهی می اندازد

و وضو می گیرد و کم کم آماده نماز – پرواز- می شود

عطر اذان ظهر در فضا می پیچد و اِذن ورود به حرم آسمان به او داده  می شود.

لبخند زنان شهادتین را می گوید

و پرنده ی روحش که سال ها بی تابِ آسمان است ، رها و راهیِ بیکرانِ عشق می شود

تا با جوان شهیدش هم بال شود

خوشا به حالشان!                                   سید محمد مهاجرانی/ 18 اسفند 95

نبرد داود و جالوت

نبرد داود(ع) و جالوت 

 

 ادبیات کودک - ظرفیت ها و ظرافت ها

 مطلب نهم : « دشواری نگارش داستان پیامبران  » 

یکی از سخت ترین کارها در دنیای نویسندگی ، نوشتن داستان پیامبران خداست

بعضی ها گمان می کنند که کار راحتی است و شاید همین گمان نادرست موجب شده است که در بازار کتاب حداقل شصت هفتاد نوع کتاب پیرامون زندگی پیامبران پیدا شود .

بعضی از این ها را که بررسی می کردم به چند اشکال اساسی بر خورد کردم :

1. تکیه کردن بر داستان های نامعتبر و غیر مستند

2. تبیین نشدن هدف اصلی دعوت انبیاء و پرداختن به اموری که در اولویت اول نیست

3. تخیل های افراطی و نسبت دادن اموری که با شأن و منزلت پیامبران مغایرت دارد

4. دقت نکردن در آیات قرآن و مراجعه نکردن به تفاسیر معتبر برای بیان داستان 

مثلا در باره داستان نبرد حضرت داود و جالوت ، در قران کریم فقط اشاره شده است که حضرت داود(ع) جالوت را کشت ( و قتل داودُ جالوتَ ) سوره بقره آیه 251

در قرآن اشاره نشده است که چگونه او را کشت چون شیوه کشتن اهمیت زیادی نداشته است

در کتاب های زندگی حضرت داود که نگاه می کردم به این عبارت ها برخوردم :

1. حضرت داود ، جالوت را با عصای چوپانی اش کشت

2. حضرت داود فلاخن خود را چرخاند و یک سنگ به گونه راست او زد و یکی به گونه چپ او زد

3. حضرت داود سنگ محکمی به سر جالوت رد و فرقش را شکافت

4. حضرت داود با فلاخن یکی به پای راست او زد و یکی به پای چپ او زد و او را از پا انداخت 

این نقل های متنوع موجب می شود که نوجوان ما دچار سردر گمی بشود 

و به همین جهت نوشتن داستان پیامبران نیاز به حوصله و دقت و امانت داری دارد 

 بابانوئل و الهام گیری هوشمندانه 

 

 ادبیات کودک - ظرفیت ها و ظرافت ها

 مطلب هشتم : « الهام گیری هوشمندانه  » 

 

سن نیکلاس ، کشیش بود و درقرن چهارم در منطقه آناتولی (ترکیه فعلی ) به دنیا آمد

در خردسالی ، پدرو مادرش را از دست داد و ثروت زیادی برایش ماند

او به خاطر کمک کردن به فقرا شهرت جهانی پیدا کرد

یکی از عادت های نیکلاس این بود که جوراب بچه ها را پر از هدیه می کرد.

در سال 1822 دکتر مور نویسنده کودکان که اهل آمریکا بود ، با الهام از زندگی نیکلاس ، شخصیت بابانوئل را خلق کرد :

مردی قد کوتاه با اندام چاق و خوش‌رو با ریش سفید، لباس قرمز و چکمه‌های مشکی .

او سوار بر سورتمه‌ ای می شود که گوزن‌ها آن رامی کشند و در این سفر سراسر اروپا، آمریکا، کانادا را درمی‌نوردد برای کودکان مسیحی هدیه می برد.

مسیحیان اروپایی، آمریکایی و برخی از مناطق دیگر در شب کریسمس ، خود و کودکانشان را برای آمدن «بابا نوئل» آماده می‌نمایند.

برخی کودکان مسیحی اعتقاد دارند که باید جورابهای خود را در کنار تخت خوابشان آویزان کنند تا بابانوئل داخل آن ها هدیه بگذارد 

بابا نوئل می‌داند که کدام بچه در طول سال خوب بوده و کدام بد چون او با خداوند ارتباط دارد؛

و او فقط به بچه‌های خوب هدیه می‌دهد

اگر چه شخصیتی که دکتر مور خلق کرده فاصله زیادی با نیکلاسِ کشیش  دارد

ولی الهام گیری اش بسیار دقیق و هوشمندانه بوده است

و به همین دلیل ، بابانوئل یک قرن دوام آورده است

و در تحکیم عقاید دینی کودکان مسیحی موثر بوده است 

و به شکل های مختف به ادبیات کودک و داستان ها و انیمیشن ها راه پیدا کرده است

امروز می توان بابانوئل را در تلویزیون مشاهده کرد،

صدای او را از رادیو شنید

و حتی کودکان می توانند با تماس تلفنی هدایای درخواستی خود را به او بگویند.

امروز بابا نوئل دارای یک آدرس اینترنتی است و با ایمیل به کودکان پاسخ می دهد!

تکرار 

 ادبیات کودک - ظرفیت ها و ظرافت ها

  مطلب هفتم : « تکرار » 

 

یکی از ظرافت های ادبیات کودک تکرار است 

یعنی بعد از این که ماجرای داستان با فراز و نشیب های مختلف به پایان می رسد

باز همان ماجرا توسط شخصی دیگر و در فضایی دیگر و به گونه ای دیگر تکرار می شود 

از این تکنیک نویسندگان مختلفی بهره برده اند 

یکی از نمونه های جالب آن «داستان شیرزاد» است 

شیرزاد پسری است که در روستا زندگی می کند .

مردم روستا از دست شغال ها به ستوه آمده اند ولی هیچ کس برای مبارزه با آن ها کاری نمی کند

شیرزاد با شجاعت تمام ، یک تنه وارد میدان می شود

او چند لاشه ی مرغ را آغشته به سم می کند و آن ها را نزدیک شغال ها می برد تا جلویشان بیندازد

شغال ها به او حمله می کنند و شیرزاد کشته می شود

کودکان روستا که این صحنه را می بینند راه او را ادامه می دهند 

آخرین جمله داستان این است :

« شیرزاد کشته شد اما تمام بچه های روستا هرکدام یک شیرزاد شدند »

در ادبیات دینی کودکان نیز این شیوه بسیار قابل استفاده است 

نمونه معروف آن داستان « دعاهای زمینی پدر بزرگ»  است 

در این داستان می خوانیم که پدر بزرگی همراه با نوه ی خویش در میان جنگل به گردش می پردازد . پدر بزرگ در این گردش نکته هایی لطیف از مهربانی و لطف و بزرگی خدای متعال برای نوه اش می گوید

در ادامه داستان می خوانیم که پدر بزرگ از دنیا می رود ولی نوه ی او راه پدر بزرگ را ادامه می دهد

و برای تحکیم پیوند خویش با خدای بزرگ ، سفر در جنگل را آغاز می کند 

 

 

دست بوسی

شب میلاد پیامبر خداست (صلی الله علیه و آله و سلم )

و شب میلاد فرزند عزیزش امام صادق (علیه السلام)

سال گذشته جشنواره خاتم برگزار شد 

و من این داستان را با چند داستان دیگر برای جشنواره فرستادم 

آن را تقدیم نگاه مهربانتان می کنم : 

 

                                                        دست بوسی!                                                                                                                                                                                                                    سعد روی تپه نشسته بود . 

با چشم های بی قرارش  افق را زیر و رو می کرد تا شاید ماه مدینه را رؤیت کند!

درست مثل روزه دارانی که شب عید فطر تمام کوچه پس کوچه های آسمان را به شوق دیدن هلال شوّال

بالا و پایین می کنند! 

ثانیه های انتظار به سختی سپری می شد!

ناگهان! ماه مدینه در افق پدیدار شد و چشم های سعد جوشید!

از جا بلند شد. شادمان و شتابان تا انتهای افق دوید و خود را در آغوش پیامبر انداخت!

پیامبر دست او را فشرد و با او دیده بوسی کرد! 

دست های سعد سرشار از تَرَک بود!  مثل برگ های خط خطی دفتر کودکان سه ساله! 

و لبریز از پینه!  مثل دستمال های کوچک پولک دوزی شده!

نگاه مهربان پیامبر به ترک ها و پینه ها گره خورد . شبنم اشک گلبرگ گونه هایش را معطر کرد :

سعد! برادرم!  دست هایت چی شده؟

-بیل می زنم ، طناب می کشم ، خار می کنم، بار می برم ، ......

زحمت زیاد می کشم تا نان زلال به خانه ببرم و سفره ام از آب و آبرو تهی نباشد

رایحه رنج را به جان می خرم تا از ناز دیگران بی نیاز باشم!

پیامبر دستِ تماشایی سعد را در میان دست گرفت

چشم های روشن و مهربانش تر شد  

دست سعد را بالا گرفت و بر پینه هایش بوسه زد!

نگاهی به یارانش انداخت : این دستی است که آتش هرگز به آن نمی رسد

پیشانی و چشمان سعد هم زمان لبریز شدند!

شگفت زده شده بود و ذوق زده!

شعله های سرکشِ شگفتی و شادمانی بیشه ی اندیشه اش را از پا انداخته بود!   

نمی دانست از پیامبر چگونه تشکر کند دست خودش را بوسید و به صورت کشید

پینه های دستش بوی گل محمدی می داد .... !                       

   « حکمت نامه نامه پیامبر اعظم (ص) ، حدیث 65879 »

پایدارها و ناپایدارها

 پایدارها و ناپایدارها  

 ادبیات کودک - ظرفیت ها و ظرافت ها

  مطلب ششم : « پایدارها و ناپایدارها » 

جبار باغچه بان!  

نام اصلی اش میرزا جبار عسکرزاده است . سال 1264 به دنیا آمد.

اولین کودکستان را به نام «باغچه اطفال» در شهر تبریز راه اندازی کرد و به جبار باغچه بان معروف شد.

او چهره ای ماندگار و کم نظیر در ادبیات کودک ایران زمین است 

و علاوه بر کارهای آموزشی و تربیتی ، چند داستان هم برای کودکان نوشت.

داستان معروف « بابابرفی »یکی از آثار ماندگار و در واقع شاهکار اوست 

این کتاب که بارها از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تجدید چاپ شده ماجرای چند کودک را روایت می‌کند که با کمک هم یک آدم برفی می‌سازند که به طور اتفاقی شبیه پدر بزرگشان است. 

یک شب از عمر آدم برفی می‌گذرد و فردا صبح هیچ نشانی از او نیست

اما پدربزرگ مثل همیشه سرحال است

و با آنکه مدام کنار آتش می‌رود و یا زیر آفتاب قدم می‌زند هیچگاه آب نمی‌شود

چون او یک اصل است و نه یک بدل شبیه سازی شده.

 جبار باغچه‌بان در این کتاب به طور غیر مستقیم به مخاطب خود می‌آموزد که : 

« نباید به چیزی دل ببندند که واقعی نیست

و با کمترین تغییر آن و هوا ممکن است از بین برود.

و نیز می گوید : بدل، هیچ وقت قابل اعتماد نیست و نباید به آن تکیه کرد، گرچه بسیار به اصل شبیه باشد. » 

این داستان به نوعی ماجرای حضرت ابراهیم (علیه السلام ) را به یاد می آورد

که در ماجرای مشاهده ستاره و ماه و خورشید گفت این ها ناپایدارند و من خدای پایدار و ابدی را دوست دارم  

هنگامی که ستاره افول  کرد گفت : من افول شدنی ها را دوست ندارم (لا اُحبُّ الآفلین) (انعام / 76)

جالب این جاست که  اگر چه بیش از چهل سال از انتشار چاپ اول این کتاب گذشته است

باز برای کودکان امروز هم تازگی دارد.

برای شادی روحش درود می فرستیم

و برای یاد آوری کار زیبایش چند سطر از آغاز کتابش را با هم می خوانیم: 

آن سال زمستان، زمستان سختی بود.

درخت‌ها را سرما زده بود و مثل شاخ بز، خشک و قهوه ای رنگ شده بودند.

نه گل مانده بود نه سبزه، نه ریحان، نه پونه، نه مرزه.
آب هم از رفتن خسته شده بود، یخ زده بود.
همه جا سفید بود، همه جا، کوه و دشت و صحرا.
آسمان شده بود آسیاب، اما به جای آرد، برف می‌ریخت همه جا.
یک روز تعطیل، نزدیکی‌های ظهر، کامبیز و کاوه، میترا و منیژه، کوروش و آرش، سودابه و سوسن،

به خانه پدربزرگ رفتند تا هم پدربزرگ را ببینند

و هم در حیاط بزرگ مدرسه، که خانه پدربزرگ آنجا بود، برف بازی کنند.






کجاست

رحلت جانسوز پیامبر گرامی اسلام (ص)

شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی(ع)

شهادت غریبانه امام رضا (ع) تسلیت باد 

 

کجاست؟

 

چشمه می گفت : کجاست؟

آن که  می آمد و در آب زلالم گاهی

روی خود را می دید

مثل گل می خندید

کاش می آمد و باز آینه ی صورت ماهش بودم

روشن از پرتو خورشید نگاهش بودم !

*  *  *  *  *

 ابر می گفت : کجاست ؟

آن که از کودکی اش تا امروز

همه جا  و همه سو

سایه ام روی سرش بود که خورشید نتابد بر او

کاش می آمد و می دیدمش آن گاه که مثل گل رُز می خندید

سایه بان می شدمش

تا بر آن ماه ، نتابد خورشید

کلر ژوبرت

کلر ژوبرت و خداشناسی برای کودکان 

 

ادبیات کودک - ظرفیت ها و ظرافت ها

  مطلب پنجم : « خداشناسی برای کودکان » 

 

بسیاری از نویسندگان کودک در جهان اسلام و نیز غیر مسلمانان کتاب های جذّابی در باره خدای متعال نوشته اند . 

یکی از این نویسندگان که در کار خود بسیار موفق و ماهر است ، « خانم کلر ژوبرت » است

کلر ژوبرت در سال 1961 میلادی در پاریس متولد شد.

او در یک خانواده مسیحی بزرگ شد.

در نوزده سالگی مسلمان شد و بعد با یک دانشجوی ایرانی ازدواج کرد

کلر ژوبرت لیسانس علوم تربیتی و فوق لیسانس ادبیات کودکان از دانشگاه لومان فرانسه دارد

و نیز تحصیلات حوزوی تا سطح دو را در ایران تمام کرده است .

کتاب های او لطافت خاصی دارد

و خیلی زیبا و ظریف و هنرمندانه و خلاقانه ، لطف و مهربانی و عظمت خدای بزرگ را برای بچه ها بازگویی می کند

بعضی از کتاب های ایشان که در باره خداشناسی است این هاست :

1.کلوچه های خدا : خرس کوچولو می خواست از خدا به خاطر همه زیبایی هایی که خلق کرده تشکر کند؛ اما نمی دانست چطور. کلاغ پیشنهاد کرد که خرس برای خدا کلوچه بپزد.اما جوجه تیغی پیشنهاد دیگری داشت

2. دعای موش کوچولو : فكر مي‌كني موش‌ها دعا نمي‌كنند؟ اشتباه مي‌كني. ببين موش كوچولوي تنهاي ما چگونه دعا مي‌كند و از خداوند چه مي‌خواهد. راستي يادت باشد به موش كوچولو بگويي وقتي دعا مي‌كند حواسش جمع باشد

 

3. قصه مارمولک سبز کوچولو : مارمولک سبز کوچولو وقتی که روی صخره‌ای از تخم بیرون آمد. و به اطراف خود نگاه کرد و پرنده‌ها و ماهی ها و حیوانات دیگر را دید، خیلی دلش می‌خواست پرواز کند، شنا کند و مثل حیوانات دیگر حرکت کند. همة حیوانات به او کمک کردند، ولی او راضی نشد. به روی همان صخره برگشت و در زیر نور گرم آفتاب خوابش برد. آنگاه خوابی دید که او را از همه چیز آگاه کرد و مثل حیوانات دیگر از آفرینش خود راضی شد.


4. در جست و جوی خدا : سنجاب كوچك و تنها جز بي‌بي سكينه و درخت كاجش هيچ‌كس ‏را نمي‌شناخت. او هر روز مي‌شنيد كه بي‌بي سكينه در ‏خانه‌ كوچكش خداي بزرگ را صدا مي‌زند، ولي هيچ‌وقت كسي ‏جوابش را نمي‌دهد. سنجاب كه بي‌بي را خيلي دوست داشت ‏تصميم گرفت خودش برود و هرطور شده خدا را پيدا كند ‏و به خانه بي‌بي بياورد.‏ تصاوير زيباي كتاب نيز سفر سنجاب‌ كوچولو را به زبان ‏تصوير بيان مي‌كند.

شخصیت سازی در ادبیات کودک

شخصیت سازی

ادبیات کودک - ظرفیت ها و ظرافت ها

  مطلب چهارم : « شخصیت سازی » 

 

خلق شخصیت به پایداری ادبیات کمک شایانی می کند

شخصیت دون کیشوت در ادبیات اسپانیا ، پینوکیو در ادبیات ایتالیا ، سندباد درادبیات عرب و ...

نمونه هایی جالبی اند که این مدعا را اثبات می کند

نویسندگانی که شخصیتی را می سازند و به ادبیات کشورشان هدیه می دهند

خدمت بزرگی به فرهنگ و ادبیات کشورشان کرده اند

زیرا هم به ماندگاری ادبیات کشورشان کمک کرده اند

و هم به جهانی سازی آن

ادبیات کودک در  سرزمین عزیز ما نیاز شدیدی به شخصیت سازی دارد

شخصیت های جذاب و ماندگار و باور پذیر 

مرحوم منوچهر احترامی با خلق شخصیت « حسنی » کار بزرگی انجام داد

او شعرهای زیادی را با استفاده از شخصیت « حسنی » سرود

و توانست شخصیتی جذاب و بومی برای ادبیات کودک کشورمان بیافریند

اگر چه دیگران چنان که باید و شاید ، قدر شخصیت حسنی را ندانستند

و با استفاده های بی رویه و غیرهنرمندانه به این شخصیت دوست داشتنی آسیب زدند .

چند بیت از شعر معروف « حسنی نگو یه دسته گل » را در این جا می آورم

تا هم از شاعر بزرگوارش یادی کرده باشیم و هم از هنرنمایی او لذت ببریم: 

توی ده شلمرود

حسنی تک و تنها بود

حسنی نگو بلا بگو

تنبل تنبلا بگو

موی بلند ، روی سیاه

ناخن دراز ، واه واه واه!

نه فلفلی ، نه قلقلی نه مرغ زرد کاکلی

هیچکی باهاش رفیق نبود .....

 

فکر خوب

 

 فکر خوب  

ادبیات کودک - ظرفیت ها و ظرافت ها

  مطلب سوم : « فکر خوب » 

 

 کورنلیا فونکه ( corneliafunke) نویسنده کودک آلمانی که شهرت جهانی دارد ، در ابتدای وبلاگ شخصی اش جمله ی بسیار دقیق و عمیقی را نوشته است : 

« نقطه حیاتی شروع هر کتاب خوب ، یک فکر خوب است »

بدون شک این جمله کلید موفقیت هر نویسنده ی کودکی می تواند باشد

از این جمله چند نکته می توان برداشت کرد :

یک - نویسنده کودک باید اهل فکر باشد

دو - نویسنده کودک باید از منفی نگری و منفی بافی پرهیز نماید

سه - نویسنده کودک تا زمانی که فکر خوب به ذهنش خطور نکرده است دست به قلم نبرد

فکر خوب وقتی شکل بگیرد ، نقشه ی راهی خواهد شد برای آفرینش یک اثر خوب

البته اگر از منظر دینی به این جمله  توجه نماییم می توانیم بگوییم: 

از آن جا که خداوند بزرگ سرچشمه ی نیکی ها و زیبایی هاست

 نویسنده ی کودک هر اندازه ارتباطش با خدای بزرگ بیشتر باشد ، اندیشه اش زلال تر و زیباتر خواهد شد

 

 

سقای دشت کربلا

سقای دشت کربلا

 

 ماه درخشان زمین

یار وفادار حسین (ع)

سقای دشت کربلا

تنها علمدار حسین (ع)

 

هم بود بر دوشش عَلَم  

هم مشک در دستان او

دشمن هراسان گشته بود

از قدرت ایمان او

 

آمد کنارِ نهرآب

اما نزد بر آب، لب

آموخت بر اهل زمین

زیباترین درس ادب 

 

از زخم تیر و نیزه ها

کم کم تنش بی تاب شد

هم بر زمین افتاد عَلَم

هم مَشک او بی آب شد

 

افتاد آن سرو بلند

نزدیک نهر علقمه

از علقمه لبریزتر  

چشم حسین و فاطمه

خود زنی هنری!

                                               خودزنی هنری                  

 ادبیات کودک - ظرفیت ها و ظرافت ها

 مطلب دوم : «خود زنی هنری» 

 

آثار نویسندگان و شاعران بزرگ جهان را به طور کلی می توان به دو دسته تقسیم کرد :

الف – آثار قوی و ماندگار

ب – آثار متوسط

دلیل متوسط بودن آثار نویسندگان بزرگ چند چیز می تواند باشد

ممکن است مثل بعضی ها شتاب زده نظر دهیم و بگوییم که توانی بیشتر از این نداشته اند

برناردشاو (نمایشنامه نویس مشهور جهان ) جواب این پرسش را خیلی خوب داده است :

او در باره آثار شکسپیر می گوید :

« اگر از شکسپیر می پرسیدند بزرگترین نمایش تو کدام است ؟ شاید می گفت : هملت ،

ولی چون مردم اهل تشخیص نبودند و نمایش های محتاج به تعقل را نمی پسندیدند

و در ضمن از این راه پولی عاید صاحبان تالارهای نمایش و بازیگران و ...نمی شد ، گاهگاهی چیزهایی می نوشت که زندگی اش بچرخد! »

برنارد شاو در باره خودش هم می گوید :

من نیز مثل شکسپیر مجبور شدم نمایشنامه های بی مایه ای مانند « پیگمالیون » را بنویسم که دیگ بر سر بار بماند!

برناردشاو در ادامه سخنش از موتزارت و بتهوون به بزرگی یاد می کند و می گوید :

اگر این دو تمام عمر خود را به نوشتن تصنیف های عوام پسند می گذراندند شاید پولشان از پارو بالا می رفت

ولی چون این کار را نکردند نزدیک بود از گرسنگی تلف شوند.  

 در میان آثار نویسندگان و شاعران کودک نیز شاید بتوان همین قضیه را مشاهده نمود

اگر دیدید که قصه یا شعر یک نویسنده ی مشهور ، برخلاف انتظار است ، لطفاً زود قضاوت نکنید

در شرایطی که :

بعضی از ناشرین فقط کارهای بازار پسند را می پسندند!

و بعضی از خانواده ها مرعوب و مغلوبِ ظاهر کتاب می شوند!

و بعضی از ارزیابان توانایی تشخیص آثار فاخر را ندارند!

و بعضی از مسئولین فرهنگی حال و روز اهل ذوق و قلم را آن چنانکه باید و شاید در نمی یابند

بنده ی خدا نویسنده ی کودک

که نه رخشی غُرّان و نه شمشیری بُرّان و نه بازوانی پر توان دارد

چگونه می تواند از این هفت خوان عبور کند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1.پانزده گفتار : مجتبی مینوی

مثلث شیشه ای ادبیات دینی کودکان

مثلث شیشه ای ادبیات دینی کودکان                  

ادبیات کودک - ظرفیت ها و ظرافت ها

مطلب اول : «ادبیات دینی کودکان» 

 

هر یک از عناصر سه گانه این معجون عجیب :  « ادبیات » ، « دین » و « کودک»  

داستانی است بی پایان و میدانی پُر خوان .

مهم ترین دلیل ، حجم اندک کارهای گرانسنگی است که مثل جویباری زلال و ظریف مجبور است از لابلای حجم انبوه کارهای تکراری و ضعیف بگذرد تا کام ها  را سیراب کند و قلب ها را شاداب

دشواری انسجام بخشی به عناصر سه گانه مذکور و فقدان نقشه راهِ این بیشه تماشایی پیامدهایی را داشته است :

گروهی با خوف از «بد آموزی دین به کودکان» خود را کنار کشیده اند

گروهی به دلیل ترس از «خوانده نشدن اثر» میدان را خالی کرده اند

گروهی با پندار «جذاب نبودن سوژه های دینی» در این میدان گام  ننهاده اند.

گروهی به خیال انجام وظیفه و با دست هایی خالی از هنر و ادبیات با تولید انبوه آثار ضعیف و متوسط  ، بازارها را سیراب کرده اند و بازار پسندان را کامیاب!

گروهی  هنرمندان ماهرند و آثاری فاخر آفریده اند و خواسته اند دِین خود را به دین ادا کنند

اما به دلیل احاطه نداشتن به منظومه دین و دستکاری های غیر مجاز و بیش از حد حکایت های  دینی دشواری ها را بیشتر کرده اند.

در کنار این گروه ها ، دو گروه دیگر هم داریم : 

هنرمندانی که اطلاعات دینی خوب  و دین شناسانی که ذوق هنری خوبی دارند  

اما اشکال کار هر دو گروه  این است که به عنصر سوم این معجون و ضلع سوم این مثلث یعنی «کودک» احاطه ندارند و با دستاوردهای دل انگیز روانشناسی کودک در  حد نیاز آشنا نیستند

اگر در این روزگارِ شتاب آلودِ کم حوصله، نویسندگان پرحوصله ای پیدا شوند که به هر سه عنصر احاطه دارندباید پینه های دستانشان را بوسید و پروانه وار دورشان چرخید

اما تا زمانی که این گروه کمیاب ، یافت نشوند چه باید کرد؟

آیا باید دست روی دست گذاشت؟ پیشنهاد شما چیست ؟  

لطفاً نظر بدهید!

ارادتمند همه ی شما عزیزان هستم

سید محمد مهاجرانی  

ماه مهر

ماه مِهر

 

به نام خدای مهر آفرینِ دانش بخش 

ماه مهر را بسیار دوست دارم

در بین دوازه ماه سال زیباترین نام را دارد : مهر

مهر هم به معنای « خورشید»  است و هم « مهربانی »

و هم آغاز درس و مدرسه و «دانایی» است

پس ماه مهرسرشار از «مهربانی و روشنایی و دانایی»  است.

حدود چهل سال پیش من هم مثل خیلی از کلاس اولی های امروز

کودکی بودم شاداب و برای مدرسه بی تاب !

من و جمشید و مسلم -بچه های کوچه مان –با کت هایی که چِلوار سفید را یه یقه اش دوخته بودند

و با کله های تراشیده به مدرسه رفتیم

و از بد شانسی هر کدام دریک کلاس افتادیم . معلم ما آقای اخوان شد و ......

 

ماه مهر برای شاعران کودک هم جذاب است

و هر یک در وصف این ماه به نوعی هنرنمایی کرده اند

مرحوم قیصر امین پور چند شعر جانانه در وصف این ماه دارد 

شعر « زنگ آغاز بهار »  

آفتاب مهربان / تاج گل بر سر زده / فصل تابستان گذشت / نوبت مهر آمده 

و شعر « سرود ماه مهر » : 

این ماه،ماه مهر است/ ماهی که آسمانی است/ ماهی که نام خوبش/سرفصل مهربانی است

 

چند سال پیش با الهام از شعرِ معروفِ محمود کیانوش « دامن دامن فروردین می ریزد برصحرا گل »

این شعر را سرودم « دامن دامن ماه مهر می ریزد بر هر جا گل ..

یک سال هم برای مجله رشد نو آموز در زمان سردبیری خانم تقدیسیان شعری را سرودم با این مطلع :

باز در مدرسه

 شکر خدا باز شد  

دَنگ دَدَدَنگ دَنگ دَدَنگ

سال نو آغاز شد

 

بعد ها دست تقدیر مرا به ساختمان رشد خیابان ایرانشهر کشاند

و چند سال برای مجلات رشد کودک و نوآموز و دانش آموز شعر و قصه نوشتم

و باز فرصتی به دست آمد که با ماه مهر و مدرسه و دوران کودکی همنشین و همبازی شوم

 

و بعد گذرم به خیابان شهید قرنی و کوچه شهید آذر فر افتاد و چند ماه در ساختمان شماره هفت در جلسات تالیف کتاب های هدیه های آسمان با دوستان و کارشناسانی ورزیده وکاردان هم نشین شدم

و نشست هایی با عطر مهربانی و بحث ها و نقدها و شوخی های آقای حیدری ابهری و ....

که باز نوعی بازگشت به دوران کودکی بود و ...

 

مثل هر سال در آغاز پاییز حس و حال عجیبی دارم

و انبوه خاطرات شیرین روزگار دیرین

مثل برگ های زرد و سرخ درختان سر بلند در برابرم به زمین می ریزد

یاد مادر عزیزم به خیر که با لبخند زیبای و نگاه مهربانش مرا در اولین روز مدرسه بدرقه کرد

و یاد برادر شهیدم سید محسن به خیر که مثل باران بهار برای خانواده ما سرشار از لطافت و خیر بود

و بارها در دردرس های مدرسه مرا راهنمایی می کرد ...

 

 

 

غدیر برای کودکان

غدیر برای کودکان 

 

داستان غدیر داستانی آسمانی است

و آن قدر شیرین و شنیدنی و ارزشمند

که هر قدر درباره اش بنویسند و بسرایند باز کم است

تعداد کتاب هایی که در این موضوع برای کودکان نوشته اند زیاد است

و افسوس که فرصت نداشته ام همه را بخوانم

دوست بسیار عزیزم آقای حیدری ابهری چند سال پیش نوشت کتابی نوشت به نام « یک روز در غدیر خم »

که با استفاده از شخصیت خبر نگار نگاهی نو به غدیر دارد و کاری ابتکاری و جذاب است

چند سال پیش خدا توفیق داد و کتاب « ده کودک  ده فکر » را نوشتم

که آن هم نگاهی نو در معرفی غدیر بود

دیروز کتاب جالبی را خواندم به نام « جشن بزرگ برکه »

اثر دوست عزیزم آقای علی باباجانی

انصافا کاری ابتکاری و جذّاب در معرفی غدیر است

بازیگران و شخصیت های این کتاب همه موجودات طبیعت اند : نسیم و پرنده و درخت و برکه و ...

که همه بی صبرانه منتظر رسیدن پیامبرخدا  و امیرمؤمنان به سرزمین غدیر اند.

صمیمیت و روانی و طراوت واژه ها و نیز تصویرسازی جذاب این کتاب

همه و همه دست به دست همه داده اند تا کاری فاخر خلق شود

عباراتی از بخش آخر این کتاب را برایتان می آورم :

 

نسیم به برکه گفت : خوش به حالت! اسم تو ماندنی شد

من هر جا بروم می گویم که پیامبر در غدیر ، علی را جانشین خودش معرفی کرد

برکه شاد شد. درخت ها شاخه  و برگ های خود را تکان دادند.

درخت اول گفت : کاش من برکه ی غدیر بودم

برکه گفت : خُب تو هم سایه ات را به پیامبر و یارانش بخشیدی

ما همه با هم هستیم و این خاطره را نباید فراموش کنیم.

این کتاب را نشر بهار دلها منتشر کرده است 

آمپول و قهقهه

آمپول و قهقهه! 

به نام خدای مهربان 

فیلم کوتاهی در دنیای مجازی دیدم : 

پرستار یا پزشکی می خواهد به کودک یک ساله آمپول بزند 

و کودک بر خلاف کودکان دیگر که به شدت می گریند ، به شدت می خندد!!

به راستی راز این کار چیست؟ 

جواب آن خیلی ساده و یک کلمه است : « مهارت » 

مهارت پزشک یا پرستار : 

« پیش از آن که سوزن تیز و ترسناک خویش را در پوست و گوشت لطیف طفل فرو کند 

با شکلک در آوردن و تقلید صدای حیوانات و ... کودک را می خنداند »

آری هر کس کار خود را بلد باشد سخت ترین کارها را به آسانی انجام می دهد . 

مشکل اصلی ما چند چیز است : 

کمبود حوصله ،

کمبود دلسوزی ،

کمبود دقت ، 

و کمبود مهارت! 

پروین دولت آبادی و علامه طباطبایی

پروین دولت آبادی  و علامه طباطبایی

مرحوم علامه طباطبایی بحث دقیق و عمیقی دارند به نام « اخلاق توحید محور »

بیان ساده این دیدگاه این است که

« کسی که خدای مهربان در زندگی اش حضور دائمی دارد و در تمام صحنه ها و لحظه ها به یاد اوست هرگز رفتارهای ناپسند در سرزمین قلبش نخواهد رویید! »

و تربیت و رشد و ترقی این شخص خیلی آسان است

در مقابل ، کسانی را داریم که در طول و عرض زندگی خویش بارها از حریم امن خدای متعال فاصله می گیرند و برای همین به راحتی گرد رفتارهای ناپسند می گردند و سرزمین قلبشان سرشار از خارهای خُلق و خوی ناپسند می شود.

و مربیان اخلاقی چه قدر باید زحمت بکشند و خون دل بخورند تا این خارها را ریشه کن کنند!

مرحوم پروین دولت آبادی که از پیشکسوتان شعر کودک است و عمر خویش را وقف تربیت کودکان کرد شعر زیبایی در باره خدا و ایمان دارد

شاه بیت این شعر ، بیت فوق العاده زیبایی است که همه ی حرف مرحوم علامه طباطبایی را خود جمع کرده است :

دل ما اگر جایگاه خداست           یقین دان که از تیرگی ها جداست

 بنده تا کنون شعری ندیده ام که به این راحتی بتواند همه ی حرف علامه را در بر داشته باشد.

شادی روح مرحوم علامه و بانو دولت آبادی  فاتحه و صلوات 

خدای ما چه جوریه

« خدای ما چه جوریه » پر مخاطب ترین کتاب کودک نمایشگاه قرآن 

 

مجموعه ی « خدای ما چه جوریه » به لطف خدا در نمایشگاه کتاب امسال (1395) رونمایی شد و در نمایشگاه قرآن امسال هم استقبال خوبی از آن شد 

این مجموعه 20 جلد است و و هر جلد یکی از صفات خدای مهربان را برای خردسالان بیان می کند 

به گزارش ستاد خبری بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم، "خدای ما چه جوریه " عنوان چاپ اول کتاب حوزه کودک و نوجوان است که از سوی انتشارات قدیانی در بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم عرضه شده است.این کتاب شامل مطالبی در باره صفات خداوند است و دارای این موضوعات است : خدا هیچ وقت خسته نمی شود، خدای ما به همگان کمک می کند، خدای ما زبان حیوانات را می فهمد، خدای ما بر همه کارها تواناست، خدای ما همیشه بوده و هست و ....

این کتاب به زبان ساده و کودکانه برای خردسالان  درباره خدا سخن می گوید.

گفتنی است،"خدای ما چه جوریه " پر مخاطب ترین کتاب کودک در نمایشگاه قرآن امسال است

رشد کمی و کیفی ادبیات کودک

رشد کمی و کیفی ادبیات کودک 

حجت الاسلام سیدمحمد مهاجرانی از نویسندگان کودک و نوجوان در پاسخ به این سوال که

« آیا ادبیات کودک و نوجوان توانسته است در سال های اخیر به رشد مطلوبی برسد؟ » به خبرنگار شبستان گفت:

می توان ادبیات کودک را به دو قسمت تقسیم کرد. ادبیات کودک به معنای عام و ادبیات دینی کودکان.

خوشبختانه ما در هر دو قسمت پیشرفت های چشمگیر و ملموسی داشته ایم.

ما در ادبیات کودک و نوجوان هم در حوزه قصه و هم در حوزه شعر پیشرفت داشتیم.

شاخصه ها و نشانه هایی این رشد کمی و کیفی و پیشرفت را نشان می دهد :

 زمانی تعداد کتاب هایی که برای کودکان و نوجوانان چاپ می شد، اندک بود

اما در حال حاضر هر سال تعداد زیادی کتاب برای گروه سنی کودک و نوجوان چاپ می شود.

زمانی سبک های نویسندگی محدود بود. امروزه هر نویسنده بنا بر ذوق و سلیقه خود سبکی دارد. این افزایش سبک به  خاطر افزایش تعداد نویسندگان اتفاق افتاده است

 زمانی نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان کم بودند اما امروزه افراد متعددی برای کودکان و نوجوانان می نویسند و شعر می گویند.

به طور طبیعی تعداد نویسندگان باعث افزایش تولید آثار خوب در حوزه ادبیات کودک و نوجوان می شود.

تنوع قالب های شعری هم برای گروه سنی کودک و نوجوان زیاد شده است.

 تنوع سوژه ها و موضوعات دلیل دیگری برای رشد ادبیات کودک و نوجوان است . در گذشته در خیلی از موضوعات، کتاب برای کودکان و نوجوانان نداشتیم اما اکنون در اکثر موضوعات برای گروه سنی کودک و نوجوان کتاب داریم.

 تخصصی شدن نویسندگان شاخص دیگری برای پیشرفت ادبیات کودک و نوجوان است.

زمانی هر کسی که احساس مسئولیت می کرد دست به قلم می شد اما الآن تا حد زیادی این کار تخصصی شده است .

 سبک های تصویرگری نیز بسیار متنوع شده است . در حال حاضر ما صدها تصویرگر بسیار ماهر و توانا داریم و هر کدام سبک و سلیقه خاص خود را  دارد.

 

 

کتاب دل انگیز « از تو می خواهم خدا »

کتابِ دل انگیز « از تو می خواهم خدا »

 

خانم فریبا کلهر نویسنده ی توانا و نام آشنای کودکان و نوجوانان کتاب جالبی  دارد

با نام « از تو می خواهم خدا »

این کتاب را « موسسه نشر شهر» منتشر کرده است .

کتاب ایشان بسیار ابتکاری است

و بسیار عبیر آمیز و شعف انگیز

این کتاب هفتاد و دو صفحه دارد و شامل « شصت و شش دلنوشته » است

هر دلنوشته با عنوان « خداوندا » آغاز می شود 

هر دلنوشته در یک صفحه آمده است و با تصاویر صمیمی آقای رضا مکتبی آراسته شده است

دلنوشته ها بسیار روان است و مورد پسند کودک و نوجوان!

حال که نسیم دلگشای ماه خدا وزیدن گرفته است

به جاست که یکی از دلنوشته های زیبای ایشان را تقدیمتان نمایم :

 

خداوندا

ای آیینه ی خوبی ها!

ای مهربان!

ای که آب را آیینه ی ماه کرده ای

و دریا را آیینه ی آسمان

و مؤمن را آیینه ی مؤمن!

قلب مرا هم آیینه ی خودت کن

خداوندا

آیینه ی قلبم را غبار پوشانده است

یاری ام کن تا با یاد تو

درخشانش کنم.

                      آمین     

جشنواره مردمی انتخاب کتاب

برگزيدگان جشنواره‌ «جایزه مردمی کتاب» معرفی شدند

کتاب «عطر گل سرخ» دوباره جایزه آورد

سال گذشته خانم مرضیه صادقی به خاطر تصویرگری این کتاب نفر اول شد

و امسال به لطف خدا و امام حسین(ع) متن این کتاب برنده جایزه مردمی شد

 تاریخ انتشار : چهارشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۱۵

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران آيين اختتاميه جشنواره‌ «جایزه مردمی کتاب» با حضور جمعي از مديران فرهنگي در عصر چهار شنبه ( 5 خرداد )در مجموعه فرهنگی ايوان شمس برگزار شد.

بر اين اساس 6 عنوان كتاب در جشنواره «جایزه مردمی کتاب» در 6 بخش مجزا  قدرداني شدند

بخش ديني«قصه عاشورا»، نوشته پرويز اميني از انتشارات وزيري
بخش انقلاب و دفاع مقدس«خط تماس»، نوشته محمدرضا بايرامي، از سوی انتشارات فاتحان
بخش رمان«پنجشنبه فيروزه‌اي»، نوشته سارا عرفاني، از سوي انتشارات كتاب نيستان
بخش شعر: «شاهنامه»، نوشته محمد حسيني، از سوي انتشارات بنگاه ترجمه و نشر كتاب پارسه
بخش داستان كوتاه«در دهان اژدها»، نوشته محمدرضا زماني، از سوي انتشارات نگاه
بخش كودك و نوجوان«عطر گل سخ»، نوشته سيد محمد مهاجراني، از سوي انتشارات دارالحديث

اين جشنواره‌ها که به همت موسسه «کتاب هفت» با مشارکت خانه کتاب، حمایت شهرداری تهران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد، با معرفي برگزيدگان خود به كار خود پايان داد.

شعر جالبی از خانم سقلاطونی

شعری جالب از خانم سقلاطونی

 

به نام خدا

 شعر جالبی از خانم مریم سقلاطونی خواندم با عنوان «جمله »

این شعر در کتاب « هشت بهار سرخ » آمده است که مجموعه شعر دفاع مقدس است

اگر چه خانم سقلاطونی غزل سراست و برای جوانان شعر می نویسد

اما این شعر ایشان برای کوکان و نوجوانان هم جذاب است به دو دلیل :

یک : ساختار غزل داستانی است

 یعنی داستانی کوتاه در قالب یک غزل بیان شده است که بسیار زیبا و ابتکاری است

دو : موضوع شعر کودک است ( فرزند شهید )

این شعر را تقدیم تان می کنم

 

این بار با - ستاره  و شب - جمله ای بساز!

سارا اشاره کرد به آن راه دوردست :

ده سال می شود پدرم رفته آسمان

خانوم اجازه! رفته ولی برنگشته است!

خانوم خنده ای زد و پرسید : دخترم

در جمله های ناقص ات اصلاً ستاره هست؟

ترسیده بود نمره اش این بار کم شود

خانوم .... شب ... دومرتبه بالا گرفت دست

خانوم اجازه! صبح و شب ما یکی شده است

خانوم اجازه! خانه ی ما بی ستاره است